کد مطلب:224082 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

نزول بسناباد
در اوراق سابق گفتیم كه حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام در سفر خراسان از راه سناباد به مرو وارد شد و سناباد فقط باغ ییلاقی بود كه بزرگترین و آبادترین و با وسیله ترین باغ مسكونی آن همان باغی بود كه قصر اسكندر یا قبه هارونی در آن بود و حمید بن قحطبه استاندار طوس در این باغ ییلاقی سكونت داشت و بنابر رسم معهود و سنن عادی اجتماعات از هر مسافر رسمی و محبوب در بهترین جاهای مسكونی و عمارات خوب هر ده و قصبه پذیرائی می شدند تا به سر منزل مقصود برسد و این سنت درباره مسافرت حضرت امام رضا علیه السلام اجرا شد كه امام با مهمانداران و همراهان و مسافرین قافله مدینه در عبور از طوس به مرو در سناباد به كاخ ییلاقی حمید وارد شدند.

البته مورد بحث است كه چرا امام علیه السلام به منزل كسی وارد شد كه شصت نفر از سادات را كشته بود؟ جواب این است كه مسافرت رسمی و تقریبا اجباری طبق برنامه بود و امام مستقیما خود منزل حمید وارد نمی شد و نزول مقدم مبارك او هم برای آن بود كه آن زمین را خریدند و برای قبر خود و برازندگان زوار خود وقف فرمودند.

در سناباد چنانچه مشاهده می شود حضرت وارد شدند و لباس خود را دادند به خادم بشوید حرزی [1] .

یا قرآنی به خط مبارك خود امام رضا علیه السلام در جیب مباركش بود كه خادم نزد حمید آورد و عاشق آن شد خواست خریداری كند امام فرمود به قیمت این باغ و باغ داری چند عمارت بود یكی قبه هارونی كه محل قبر بود و دیگر ساختمان آسایشگاه حمید كه محل پذیرائی آن حضرت و همراهان معین شد.

حمید قرآن را هدیه كرد به تقدیم باغ و یا حرز را گرفت كه باغ را بدهد همان شب حضرت پس از معامله دستور فرمود درختان باغ را قطع كرده و تصرف مالكانه نمودند صبح كه حمید منصرف شده بود حضرت فرمود اگر باغ به حال اولیه است از آن تو باشد وقتی در باغ رفت دید درختان را قطع كرده اند بدین جهت قطع گاه گفته اند و امام علیه السلام فرمود این باغ را به تو



[ صفحه 499]



حدثنا محمد بن موسی المتوكل (رض) قال حدثنا علی بن ابراهیم بن هاشم عن ابیه عن یاسر الخادم قال لما نزل ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام قصر حمید بن قحطبه نزع ثیابه و ناولها حمیدا فاحتملها و ناولها جاریة له لتغسلها فما لبثت ان جاءت و معها رقعة فناولتها حمیدا و قالت وجدتها فی حبیب أبی الحسن علی بن موسی الرضا (ع) فقلت جعلت فداك ان الجاریة وجدت رقعة فی جیب قمیصك فما هی قال یا حمید هذه عوذة لا نفمارقها فقلت لو شر فتنی بها قال علیه السلام هذه عوذة من امسكها فی حبیبه كان مدفوعا عنه و كانت له حرزا من الشیطان الرجیم و من السلطان ثم املی علی حمید العوذة

و هی - بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله انی اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقیا او غیر تقی أخذت بالله السمیع البصیر علی سمعك و بصرك لا سلطان لك علی و لا علی سمعی و لا علی بصری و لا علی شعری و لا علی بشری و لا علی الحمی و لا علی دمی و لا علی مخی ولا علی عصبی و لا علی عظامی ولا علی اهلی و لا علی مالی و لا علی ما رزقنی ربی سترت بینی و بینك بسترة النبوة الذی استتریه انبیاء الله من سلطان الفراعنة جبرئیل عن یمینی و میكائیل عن یساری و اسرافیل من ورائی و محمد (ص) أمامی و الله مطلع علی ما یمنعك و یمنع الشیطان منی اللهم لا یغلب جهله انا تك ان یستفزنی و یستخفنی اللهم الیك التجات اللهم الیك التجأت اللهم الیك التجات.

عیون اخبار الرضا (ع) ص 277


[1] اين جا از نظر اهميت حرز بار ديگر آن را چاپ كرده از نظر خوانندگان مي گذرانيم كه خوانندگان خوب استفاده كنند.